به گزارش مشرق،
... «کلنگ» - تصور اینکه ابزار دستی که شامل یک سر محکم و یک دسته است، چگونه با زندگی تهرانیها گره خورده است، کما اینکه کلنگ دوسر نیز داریم که دارای دو سر است که یکی نوک تیز و یکی صاف و پهن است که مردم نسبت به موردی که میخواهند استفاده کنند، ولی این ابزار چه رمز و رازی دارد که با زندگی ۱۵۴ ساله پایتخت نشینان آنچنان تنیده شده است، که برای خود تاریخی جاودانه خلق کرده است.
در گیرودار گذر روزمرگیها وقتی از برخی آدمها درباره واژه "کلنگ" میپرسی، هر کسی به فراخور خود با شنیدن عنوان این ابزار، چیزی در ذهن و کلام جاری میکند «کلنگ یعنی خراب کردن» - «کلنگه دیگه طرف!» - «کلنگ یعنی رونمایی - همین کاری که مسئولها میکنند» ... این آخرین معنی، بیشتر به فراخور این گزارش میآید، اما داستان ما به یک قرن و ۵۰ سال قبل به همراه ۴ سال اضافه آن بر میگردد، پایتختی که روزگاری با چنارهای معروفش «طهران» مینامیدند.
دم دمای غروبی در همین «طهران قدیم» در اول هفته ای در روز یکشنبه یازدهم شعبان ۱۲۸۴ ه ق که آن سال هم سال "خرگوش" بود، مردم، چشمشان به "قبله عالم" روشن شد، که با کلنگی در دست به امر مبارکی گام برداشته بود، امری که بعد از آن و تا همین امروز هم هر از گاهی از قاب جعبه جادو مشاهده میکنیم که مسئولان کشور نیز کلنگی به دست، مراسم کلنگ زنی برگزار میکنند.
حال ۱۵۴ سال قبل، ناصرالدینشاه قاجار با کلنگی دسته کوتاه تشریفاتی که مزین به حکاکیهای زیبایی نیز بود، بنای شهر جدید ناصری را به دست مبارک اقدس همایونی بر زمین زد و این ضربه نخستین کلنگی بود که به دست سلطان صاحبقران بطالع ثور بر زمین زده شد.
حکایت کلنگ دسته کوتاه تشریفاتی چهارمین شاه قجر، از جای شنیدنی میشود که باید بدانید که تهران قدیم از چهار محله تشکیل شده بود، به نامهای سنگلج، اودلاجان (عودلاجان)، بازار و چالهمیدان؛ که در زمان ناصرالدینشاه قاجار نیز چندین محله تازه در تهران ساخته شد به نامهای ارگ، چاله حصار، خانی آباد، قناتآباد، پاچنار، پامنار، گار ماشین، گود زنبورکخانه، صابونپزخانه، گود عربها و دروازه قزوین.
اگر کمی نیز با ماشین زمان به عقب بگردیم، تهرانی که از قراء «ری» بود، پناهگاه خوبی برای دولتمردان به حساب میآمد، بطوریکه در زمان شاه تهماسب صفوی در تهران بناهای تازه و کاروانسراها و برجهای مستحکمی بنا شد و نخستین بناهای رسمی در طهران قدیم در سال ۹۷۱ هجری قمری با ایجاد ۱۱۴ برج (به تعداد سورههای قرآن) در تهران ساخته شد و زیر هر برج یکی از سورههای قرآن را دفن کردند.
حصاری هم که دور تهران کشیده شد ۶ هزار قدم طول داشت و برای ساختمان آن و برجهایش از دو منطقه بزرگ خاکبرداری کردند که بعدها یکی از این دو محل به «چاله میدان» و دیگری به «چاله حصار» معروف شد. درحالیکه امروزه برای پیدا کردن محلهها و قدم زدن در گذر تاریخ "طهران قدیم" باید گورستانهای معروف آن زمان و براساس ۴ امامزاده معروف تهران نشان کرد، از جمله امامزاده یحیی در شمال شهر طهران قدیم، امامزاده زید در شمال غرب طهران قدیم، سیدناصرالدین در جنوب غرب و سید اسماعیل در جنوب شرقی طهران قدیم که با وصل این ۴ نقطه که خلاصه میشود در بازار قدیم و سرپوشیده تهران شامل خیابان مولوی، مصطفی خمینی، سنگلج و عودلاجان.
حال پایتختی که روزگاری با چنارهای معروفش «طهران» مینامیدند، در ۱۵۴ سال قبل با کلنگزنی ناصرالدینشاه به تهرانی بزرگتر تبدیل شد و از این زمان به بعد، تهران به لقب دارالخلافه ناصری مشهور شد، کما اینکه ناصرالدین شاه برای توسعه شهر تهران، از فقیه و مجتهد آن عصر - حاجی ملاعلی کنی - استفسار و در این باب با وی نیز مشورت کرد، البته این فقیه صاحبنام تهرانی که شاه قجر نیز به شدت از او حساب میبرد، معتقد بود که توسعه اطراف پایتخت، باعث از هم پاشیدگی شهرها و دهات دیگر ایران میشود و به واسطه امنیت و رفاه بیشتر اجتماعی در تهران، جمعیت از اطراف و اکناف کشور به پایتخت هجوم میآورند، یعنی به زبان امروزی همان معضل مهاجرت و مشکلات حاشیه نشینی!
به هر حال، برج و باروی شاه تهماسبی با کلنگ زنی "قبله عالم" خراب میشود و با خاک آن نیز خندقهای اطراف بارو پُر میکنند و شهر تهران را به تقلید از نقشه شهر پاریس، به صورت هندسی و به شکل یک هشت ضلعی نامتساوی الاضلاع گسترش میدهند و با ۱۲ دروازه در اطراف تهران، محیط شهر جدید ناصری به ۲۲ کیلومتر افزایش مییابد.